شکستن چرخه درد مزمن با آموزش مدیریت درد به بیمار

شکستن چرخه درد مزمن با آموزش مدیریت درد به بیمار

شکستن چرخه درد مزمن با آموزش مدیریت درد به بیمار

به گفته Pavan Tankha DO ، از مرکز سلامت ستون فقرات در کلینیک کلیولند، چالش های اساسی در مورد مدیریت درد وجود دارد که می‌توان آن را در تمامی تخصص‌های بهداشت و درمان یافت. در یک نظرسنجی از شرکت کنندگان در این مطالعه، مشخص شد که تقریباً هیچ کس از حاضران، آموزش جامعی در مورد درد در میان آموزش های پزشکی خود دریافت نکرده اند.

وی اعتقاد دارد که: "بیماران درد خود را بزرگ جلوه می دهند و افکار و انتظاراتی در مورد درد خود دارند که منجر به رنج مداوم آنها می شود."

وی ادامه داد: «هیچ یک از ما آموزشی در مورد مدیریت درد دریافت نمی‌کنیم. با این حال، درد مزمن دلیل اصلی مراجعه بیماران به پزشک و سیستم درمان است، بنابراین اساساً از** درد ** به عنوان اولین دلیل مراجعه بیماران به مطب، استفاده می کنیم.

به گفته Tankha، اکثر روماتولوژیست ها از یک سری واژه های رایج برای به حداقل رساندن درد در بیماران خود استفاده می کنند. این کلمات شامل توصیه به ورزش بیشتر، خواب بهتر، ترک سیگار و کاهش استرس هستند. با این حال، استدلال او این است که در واقع کار مهمتر و دشوارتر، تمرکز بر رنج بیمار است. او چرخه‌ای از افکار و رفتارهای ناسازگارانه و همچنین پریشانی روانی را توصیف کرد که از آن به عنوان "کیک رنج" یاد می شود. او گفت: "این چرخه ای از رنج مداوم است".

Tankha خاطرنشان کرد که بزرگنمایی درد در میان بسیاری از بیماران رایج است. بیماران درد خود را شدیدتر جلوه می دهند. آنها افکار و انتظاراتی در مورد درد خود دارند که منجر به رنج مداوم آنها می شود. بزرگنمایی با شدت بالاتر درد، افسردگی و مراجعات مکرر به متخصصان پزشکی همراه است. وی معتقد است که روماتولوژیست ها تشویق می شوند که این قسمت از کیک! را به عنوان بخشی که هیچ تفاوتی با اضطراب یا افسردگی ندارد، ببینند. به این معنی که این شرایط، یک وضعیت روحی- روانی است که باید با درمان و داروی بیمار ترکیب شود. در این میان، پریشانی روانی به ارتباط متقابل بین درد و احساس اشاره دارد. نیمی از بیماران مبتلا به اختلالات درد مزمن دچار PTSD یا نوعی از ترومای گذشته یا دوران کودکی هستند که به تشدید وضعیت آنها کمک می کند.

وی بیان کرد: "ما باید قبل از درمان درد، ابتدا این موارد را درمان کنیم. این مرحله ای از درمان است که به عنوان پزشک با کمک به توضیح پیچیدگی بین درد و احساس، به بیماران کمک می کنیم." به گفته Tankha، تمام این ناراحتی های روانی اغلب منجر به رفتارهای ناسازگارانه می شود. اینها رفتارهایی هستند که بیماران در طول زمان یاد می گیرند و می توانند علائم درد آنها را بدتر کنند. بطور مثال، ارتباط بین افسردگی و عدم انگیزه برای بلند شدن از رختخواب یا از روی مبل است. وی افزود: "افسردگی می تواند منجر به عدم تحرک فرد شده و می تواند منجر به ضعف عضلانی و متعاقبا منجر به درد فیزیکی بیمار می شود."

به گفته وی، موثرترین راه برای شکستن این چرخه معیوب، درمان شناختی- رفتاری یا (CBT) است. او ادامه داد: "CBT به رابطه بین افکار ناسازگار، پریشانی و رفتارها می پردازد." ممکن است یک روانشناس درد برای کمک به بیماران در درک این روابط و پیشگیری از بزرگنمایی وضعیت آنها ضروری باشد. وی افزود که درمان اجتماعی نیز می تواند موثر باشد.

Tankha گفت: "اعضای خانواده نقش مهمی در شروع و ادامه درمان درد مزمن دارند. ما می‌توانیم تمام کارهایی را که می‌خواهیم در کلینیک یا برنامه‌های درمانی انجام دهیم، اما اگر آنها به همان محیط ناخوشایند برگردند، هرگز به نتیجه نهایی که به دنبال آن هستیم، نخواهیم رسید. توانمندسازی بیمار در مراقبت از خود یک مؤلفه کلیدی و مهم برای رسیدن به نتیجه دلخواه است".